جشنواره ناداستان «پلک» و فرصت ارائه دیدگاه مخاطب درباره مساله پوشش


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: اولین‌جشنواره ناداستان «پلک» بناست با محوریت پوشش اجتماعی برگزار شود.

معصومه امیرزاده دبیر این‌رویداد است که به بهانه شکل‌گیری و فعالیت این‌جشنواره ادبی درباره یک‌موضوع اجتماعی با او به گپ و گفت نشستیم.

مشروح این‌گفتگو در ادامه می‌آید؛

* خانم امیرزاده بستر تمام محورهای تعیین شده جشنواره پلک، پیرامون بحث پوشش اجتماعی است. چرا این موضوع را انتخاب کردید؟

در چند سال اخیر به‌دلیل تحولات اجتماعی و مطالبه‌ها، سؤال‌ها و شبهات مطرح شده پیرامون حجاب و پوشش، شاهد تغییری چشمگیر در فضای اجتماع هستیم. هیچ فردی در عرصه‌ها و جایگاه‌های مختلف اجتماعی نمی‌تواند نسبت به این تغییر بی‌تفاوت باشد. به همین دلیل جشنواره ادبی پلک این فرصت را برای نویسنده‌ها و دیگر مردم فراهم کرده تا احساس و تفکر خود را نسبت به بحث حجاب و تحولات اجتماعی اخیر در جامعه بیان کنند.

* منظور شما از پوشش اجتماعی چیست؟ آیا منظور حجاب ظاهری است؟

منظور ما حتی صرفاً حجاب ظاهری هم نیست. بلکه منظور، پوشش در اجتماع است؛ به هر شکلی که وجود دارد. به‌عنوان مثال وقتی می‌گوییم یکی از محورهای ما پوشش اجتماعی و طبیعت‌گردی است، این‌مفهوم را در دایره گسترده‌ای جا داده‌ایم. به این‌معنا که حتی کسی که حجاب اسلامی ندارد ولی باحیا است و تعهداتی دارد، تمایل ندارد با هر شکل و ظاهری در اجتماع حضور پیدا کند.

یا در مثالی دیگر، خانم‌هایی هستند که ظاهر محجبه‌ای ندارند و بعضاً پایبند به حجاب ظاهری نیستند، اما به‌دلیل حیا و حفظ حریم شخصی مایل نیستند در بیمارستان پزشک، دستیار پزشک و حتی کمک پرستار آنها مرد باشد. چه بسا خانمی دوست دارد بر اساس قومیت خودش، پوششی متفاوتی را تجربه کند. حال سوال اینجاست که، آیا پوشش‌های مختلف بر اساس اقوام به اندازه لزوم در بازار موجود است؟ از آن مهم‌تر آیا جامعه پذیرای این تنوع پوشش بوده و از آن استقبال می‌کند؟ در حقیقت مسئله ما عمیق‌تر و فراتر از مسئله حجاب است. مسئله ما این است که وقتی شما به‌عنوان شهروند یک جامعه از خانه بیرون می‌آیید چه می‌بینید. آن نگاه مهم است. آنچه به عنوان پوشش در جامعه می‌بینید می‌تواند به‌عنوان یک مسئله مطرح شود و در برابر آن واکنش ایجاد شود؛ مثبت یا منفی.

* در یکی از محورها به بایدها و نبایدهای پوشش اجتماعی در مکان‌های تفریحی و طبیعت‌گردی پرداخته‌اید، چرا مراکز اداری و شرکت‌های خصوصی را جزو محورهای جشنواره قرار ندادید؟

پیشنهاد خوبی است و می‌شود در سال‌های بعد این موضوع را به محورهای دیگر اضافه کرد. اما طبیعت‌گردی به این دلیل انتخاب شد که در منظر عام و در دیدرس عموم است و هر رهگذری که مثلاً از کنار یک پارک عبور می‌کند یا حتی کسی که در وسیله نقلیه خودش نشسته شاهد پوشش دیگران است. این عام بودن و در معرض دید بودن برای ما مهم است.

* تأثیر رسانه و پوشش اجتماعی یکی از محورهای این‌جشنواره است. سؤالی که ایجاد می‌شود این است که چرا بحث رابطه مستقیم پوشش اجتماعی با حکومت و نیز نقش مسئولین و ارائه راهکارهای متفاوت از سمت آنها را از محورهای جشنواره در نظر نگرفتید؟

مسئله رسانه و پوشش به این دلیل مطرح شد که بخشی از رسانه‌هایی که با آنها در ارتباط هستیم، تحت لوای حاکمیت تعریف می‌شوند اما بخش دیگری از رسانه‌ها اصلاً تحت مدیریت حاکمیت قرار نمی‌گیرند. به این معنی که تنها حضور و اختیاری که حاکمیت در آن رسانه‌ها دارد بحث فیلترینگ است، یا رصد برای پیگرد تخلفات در فضای مجازی. یعنی گردانندگان آن رسانه‌ها اکثراً مردم ایران و بخشی از آن هم از کشورهای دیگر هستند. پس نمی‌شد مستقیماً به یک بُعد از رسانه اشاره داشت. در کل ما به مجموع آنچه که به‌عنوان رسانه در کل دنیا تعریف می‌شود و نسبتش با بحث پوشش، اشاره داریم به این خاطر که مخاطب عام در سراسر دنیا از آن تأثیر می‌گیرد به همین خاطر علاوه بر نویسندگان، از دیگر افراد جامعه هم خواستیم دیدگاهشان را در ارتباط با پوشش اجتماعی در قالب تجربه‌نگاری با ما به اشتراک بگذارند.

* هدف نهایی شما از برگزاری این جشنواره ادبی چیست؟

می‌خواهیم جشنواره پلک در مقام تماشا ایستاده و مثل یک آینه عمل کند و همچنین به مخاطب خود در سراسر کشور فرصت بیان دیدگاهش را نسبت به تحولات اجتماعی در خصوص امر پوشش بدهد؛ چون به نظر می‌رسد مطالباتی از سمت مردم در مورد پوشش اجتماعی وجود دارد که همیشه در تقابل مردم با مردم تعریف می‌شود اما در پلک این فرصت وجود دارد که هر فرد از منظر و نگاه خودش تجربیاتش را در قالب کلمه بیان کند و در دسترس سایرین قرار بدهد چون برای ما مهم است یک بار شنونده و خواننده حرف و سخن مردم باشیم و احساسات و ادراکات آنها را از وضعیت پیرامونشان بخوانیم.

* جشنواره پلک تحت حمایت ارگان خاصی برگزار می‌شود؟

بله مرکز آفرینش‌های حوزه هنری تهران و روایت‌خانه شهر اصفهان دو مرکزی هستند که از جشنواره حمایت می‌کنند.

*آیا این جشنواره فقط در تهران برگزار می‌شود؟ یا استان‌های دیگر هم در آن دخیل‌اند؟

این جشنواره ملی است و تمام هموطنان از سطح کشور می‌توانند در آن شرکت کنند. همچنین شرکت در این جشنواره محدودیت سنی ندارد و تمامی افراد با هر گروه سنی می‌توانند در آن شرکت کنند.

الهام قاسمی



منیع: خبرگزاری مهر

صنعت چاپ چه آسیب‌هایی از حملات رژیم صیهونیستی دید؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ در جریان حمله رژیم صیهونیستی به کشورمان،‌ تعدادی از چاپخانه‌های فعال در خیابان پیچ شمران تهران،‌ میدان فتح،‌ خیابان دماوند و …. دچار خسارت شدند،‌ در همان روزهای نخست آغاز حمله اسرائیل به خاک کشورمان،‌ اتحادیه چاپخانه‌داران تهران بازدیدی از چاپخانه‌های خسارت دیده داشت و قرار شد که طرح حمایتی از این چاپخانه‌ها در دستور کار اتحادیه قرار گیرد. به این منظور ستادی در اتحادیه چاپخانه‌داران تهران شکل گرفت تا به بررسی همه جانبه موضوع بپردازد.

رئیس اتحادیه چاپخانه‌داران تهران در همان روزها،‌ بازدیدهایی از چاپخانه‌های آسیب دیده داشت و اتحادیه برای حمایت از این چاپخانه‌ها تصمیماتی را اتخاذ کرد. حالا پس از آتش‌بس،‌ باید دید اتحادیه چه برنامه‌ای برای چاپخانه‌های خسارت دیده دارد؟

 احمد ابوالحسنی رئیس اتحادیه چاپخانه‌داران تهران در این زمینه به تسنیم گفت: هنوز خسارت دقیق برآورد نشده است،‌ اما در مجموع 8 چاپخانه از حمله اسرائیل به خاک کشورمان دچار آسیب شده‌اند،‌ یکی از این چاپخانه‌ها 3 بار در حمله دچار آسیب‌های پی‌درپی شده است. این آسیب‌ها شامل ریختن سقف‌، وارد آمذدن خسارات به دستگاه‌ها تخریب بخشی از ساحتمان چاپخانه و … است.

 وی ادامه داد: به محض اینکه مطالع شدیم چاپخانه‌ها دچار آسیب شده‌اند،‌ ستادی برای بررسی موضوع تشکیل شد،‌  خوشبختانه دولت هزینه خسارت‌ها را برآورد خواهد کرد،‌ اما ما نیز به موازات،‌ تلاش خواهیم کرد‌، دو اتفاق رخ دهد،‌ اول اینکه تعدادی از چاپخانه‌ها اعلام آمادگی کرده‌اند که چاپخانه‌های آسیب دیده،‌ می‌توانند سفارش‌های خود را در چاپخانه‌های آن‌ها انجام دهند‌.

ابوالحسنی گفت: هم‌چنین اتحادیه به دلیل تعطیلی بازار ظهیرالاسلام در هفته نخست جنگ‌، از چاپخانه‌ها خواست تا مواد اولیه در اختیار را به صورت امانی در اختیار سایر همکاران خود نیز قرار دهند،‌ تا خللی در فعالیت‌ها ایجاد نشود. اتحادیه به این منظور در اطلاعیه‌ای اعلام کرد،‌ چنانچه هر یک از همکاران فعال در صنف چاپ با کمبود یا مشکل در تهیه ملزومات چاپ مواجه شوند، می‌توانند نیاز خود را به ستاد پشتیبانی و کمک‌رسانی اتحادیه اعلام فرمایند تا امکان تأمین این اقلام به صورت امانی از سایر همکاران صنف فراهم شود.

ابوالحسنی هم‌چنین از جمع‌آوری مبالغی از سوی چاپخانه‌داران برای تامین بخشی از هزینه‌های بازسازی چاپخانه‌ها خبر داد و گفت: بسیاری از چاپخانه‌داران نیز اعلام امادگی کرده‌اند که بخشی از فاکتورهای چاپخانه‌های خسارت دیده را پرداخت کنند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

فروشندگی در کتاب طلا


فروشندگی یک مهارت ارزشمند و قابل یادگیری است که می ‌تواند به شما در موفقیت در کسب‌ و کار و کارآفرینی کمک کند. اگر قصد دارید فروش خود را با هزینه بسیار کم یا حتی بدون هزینه افزایش دهید، کتاب طلا می تواند کمک خوبی برای شما باشد.

کتاب طلا با در اختیار گذاشتن پنل فروشنده یا سلر برای تمامی افراد، این امکان را فراهم ساخته تا هر کس که به دنبال داشتن سایت فروش آنلاین و یا افزایش فروش خود هستند، در این قسمت ثبت نام کرده و فروش خود را آغاز کنند. به طور کلی در زیر به مراحل و نکات کلیدی برای تبدیل شدن به یک فروشنده موفق اشاره می ‌کنیم:

شناسایی محصول یا خدمات:

انتخاب محصول یا خدمت:

ابتدا باید تصمیم بگیرید که چه محصول یا خدماتی را می ‌خواهید بفروشید. این انتخاب باید بر اساس علاقه، تجربه و بازار هدف شما باشد.

تحقیق در مورد محصول:

اطلاعات کافی در مورد محصول یا خدمت خود کسب کنید. ویژگی ‌ها، مزایا و معایب آن را بشناسید تا بتوانید به مشتریان خود اطلاعات دقیق و مفیدی ارائه دهید.

شناسایی بازار هدف:

تحلیل بازار:

مشخص کنید که مشتریان هدف شما چه کسانی هستند. تحلیل بازار می ‌تواند شامل بررسی گروه سنی، جنسیت، علایق و نیازهای مشتریان باشد.

شناسایی نیازها:

بفهمید که مشتریان چه نیازهایی دارند و چگونه محصول یا خدمات شما می ‌تواند به آن‌ ها پاسخ دهد.

توسعه مهارت ‌های ارتباطی:

گوش دادن فعال:

یکی از مهم‌ ترین مهارت‌ ها در فروش، توانایی گوش دادن به مشتریان و درک نیازهای آن ‌ها است.

ارتباط مؤثر:

توانایی بیان واضح و جذاب ویژگی‌ ها و مزایای محصول یا خدمت خود به مشتریان ضروری است. تمرین کنید تا بتوانید به خوبی با مشتریان ارتباط برقرار کنید.

ایجاد اعتماد و ارتباط:

ایجاد ارتباط شخصی:

تلاش کنید تا با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید و اعتماد آن‌ ها را جلب کنید. این ارتباط می ‌تواند شامل گفت ‌و گوهای غیررسمی و نشان دادن علاقه واقعی به نیازهای آن‌ ها باشد.

پاسخ‌ گویی به سوالات:

آماده باشید تا به سوالات و نگرانی ‌های مشتریان پاسخ دهید. این کار می ‌تواند به افزایش اعتماد و رضایت مشتریان کمک کند.

استفاده از تکنیک ‌های فروش:

فروش مشاوره‌ ای:

به جای فروش صرف، به مشتریان کمک کنید تا تصمیم بهتری بگیرند. با ارائه مشاوره و اطلاعات دقیق، می ‌توانید به آن‌ ها کمک کنید تا محصول مناسب را انتخاب کنند.

استفاده از قصه‌ گویی:

داستان ‌گویی می‌ تواند به شما کمک کند تا مزایای محصول را به روشی جذاب و قابل ‌فهم برای مشتریان بیان کنید.

مدیریت زمان و برنامه‌ ریزی:

تنظیم برنامه فروش:

زمان خود را به گونه‌ ای مدیریت کنید که بتوانید به مشتریان بیشتری دسترسی پیدا کنید. برنامه ‌ریزی برای ملاقات ‌ها و تماس ‌ها می‌ تواند به شما کمک کند تا بهره‌ وری بیشتری داشته باشید.

پیگیری فرصت ‌ها:

پس از برقراری ارتباط با مشتریان، پیگیری کنید تا از پیشرفت فروش مطمئن شوید.

فروش آنلاین:

اگر ممکن است، به فروش آنلاین نیز فکر کنید. ایجاد وب ‌سایت یا استفاده از پلتفرم ‌های فروش آنلاین می‌ تواند به شما در دسترسی به بازارهای جدید کمک کند. اگر توان مالی این را ندارید که یک وب سایت بزنید نگران نباشید، کتاب طلا این کار را برای شما آسان کرده است. فقط کافی است با سلر شدن در کتاب طلا و ثبت نام محصولات خود را بارگزاری کنید و فروش خود را شروع کنید.

آموزش و بهبود مداوم:

شرکت در دوره ‌های آموزشی:

فروشندگی مهارتی است که می ‌توان آن را یاد گرفت. شرکت در دوره‌ های آموزشی و کارگاه‌ های مرتبط می ‌تواند به شما در بهبود مهارت‌ های خود کمک کند.

بازخورد از مشتریان:

بازخورد مشتریان را جدی بگیرید و از آن‌ ها یاد بگیرید. این کار به شما کمک می ‌کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید.

تحلیل و ارزیابی نتایج:

تحلیل فروش:

به طور منظم عملکرد خود را ارزیابی کنید و ببینید کدام تکنیک ‌ها مؤثرتر بوده ‌اند. این تحلیل می‌ تواند به شما کمک کند تا استراتژی ‌های خود را بهبود دهید.

جمع بندی

امروزه در این دنیا فروش آنلاین کم کم جای فروش های حضوری را خواهد گرفت و هرکس در کنار فروشگاه خود یک وبسایت و فروش آنلاین نیز دارد. اگر می خواهید شما هم به صورت آنلاین فروشنده شوید، می توانید به عنوان سلر در فروشگاه اینترنتی کتاب طلا ثبت نام کنید و پس از امضاء قرارداد با بارگزاری محصول خود به راحتی و بدون دریافت هیچگونه هزینه ای در کتاب طلا فروشندگی شوید. کتاب طلا تمام کسانی که در صنف فروش کتاب اعم از: کتاب های درسی و دانشگاهی، عمومی، تخصصی، کودک و نوجوان و… را می پذیرد. همچنین اگر در صنف فروش لوازم و تحریر و اسباب بازی فروشی هم باشید، می توانید با ما نیز همکاری کنید.



منبع: مجله کتاب طلا

خرید قسطی کتاب؛ دریچه‌ای تازه به دنیای مطالعه


این موضوع خیلی مهمه، خرید اقساطی و مدت‌دار هم به فرهنگ مطالعه کمک می‌کنه و هم دغدغه مالی افراد رو در نظر می‌گیره. فرقی هم نمی‌کنه جزء چه قشری از جامعه باشید (دانش آموز، دانشجو، خانه دار، شاغل). خرید اقساطی کتاب بدون سود و کارمزد می‌تونه فواید بسیاری برای شما داشته باشه و می‌تونید خیلی راحت کتاب‌هایی که لازم دارید را از فروشگاه آنلاین کتاب طلا خریداری کنید.

شاید موقع خرید اقساطی کتاب و یا هر کالای دیگری موضوعاتی ذهن شمارا درگیر کند که ما به تمام دغدغه‌های شما در این مقاله پاسخ می‌دهیم، تا بتوانید یک خرید راحت و مطمئن از فروشگاه اینترنتی کتاب طلا داشته باشید.

آیا بعد از خرید قسطی کتاب سفارش برامون ارسال می‌شه؟

بله، کتاب طلا برای رفاه و راحتی مشتریان تمام امکانات ارسال را در اختیار گذاشته است. برای مثال؛ شما نسبت به موقعیت و شرایط خود می‌توانید نوع ارسال که می‌تواند شامل؛ پست پیشتاز(۲ الی ۴ روز کاری)، پیک موتوری(ارسال بلافاصله نهایت تا ۳ ساعت کاری) و حضوری(تحویل از محل فروشگاه) باشد را انتخاب کنید.

 آیا شرایط خرید قسطی کتاب همون چیزی است که گفته شده؟

بله، فروشگاه اینترنتی کتاب طلا در این‌باره توضیحاتی بصورت مستند در اختیار کاربران گذاشته است که بتوانید با خیال راحت و مطمئن اقدام به خرید کتاب و یا حتی بازی و سرگرمی برای فرزندانتان کنید.

سود و یا کارمزد اقساط چقدر است؟

شاید نگران این موضوع باشید که در قبال خرید یک کتاب باید پول بیشتری را پرداخت کنید، که این موضوع برای هیچ‌کس خوشایند نیست. اما یه خبر خوبی که می‌تونیم به خریداران و یا کاربران عزیز کتاب طلا بدیم این هست که، در ازای خرید کتاب بصورت اقساطی هیچ‌گونه سود و یا کارمزدی پرداخت نمی‌کنید، فقط و فقط مبلغ اولین قسط رو پرداخت می‌کنید و بعد از انتخاب نوع ارسال (پیک موتوری، پست پیشتاز، تحویل حضوری) می‌تونید سفارش خود را دریافت کنید.

آیا مراحل زیادی را باید طی کنم تا بتونم یک خرید قسطی داشته باشم؟

بعضی از مردم تا اسم اقساطی به گوششون می‌خوره به این فکر می‌افتند که باید ضامن و یا مدارکی در اختیار بزارند و از خرید منصرف می‌شوند. در صورتی که خرید اقساطی از کتاب طلا، اصلا نیاز به ضامن و یا حتی مدارکی ندارد. شما حتی با گوشی در دستتان می‌تونید با کمک از راهنمای خرید‍ قسطی کتاب که کتاب طلا در اختیارتون گذاشته، خیلی راحت مرحله به مرحله خرید خودتون را انجام بدید.

اگر خرید اقساطی کتاب بصورت آنلاین باشه، چطور مطمئن باشم کتاب برای من ارسال می‌شه؟

شما زمانی که اقدام به خرید کتاب از سایت کتاب طلا می‌کنید، هنگام پرداخت به درگاه اقساطی ترب‌پی هدایت می‌شوید و کلیه پرداخت‌ها در سایت ترب انجام می‌شود. ضمنا، فروشگاه اینترنتی کتاب طلا دارای نماد اعتماد الکترونیکی می‌باشد که شما می‌توانید سابقه فروشگاه کتاب طلا را با جزئیات در آن‌جا مشاهده کنید. همچنین، فروشگاه دارای نشان ضمانت ترب بوده که از هر لحاظ، خرید شما ضمانت شده و تضمین می‌شود و هیچ نگرانی از سوی سایت آنلاین کتاب طلا نخواهید داشت.

در آخر

خرید اقساطی اونم بدون سود و کارمزد می‌تونه برای تمامی افراد خیلی لذت بخش باشه، فرقی هم نمی‌کنه اهل مطالعه چه نوع کتابی هستید و یا خرید کتاب جزو خرید‌های مایحتاجتان هست یا نه! با این امکانی که سایت کتاب طلا در اختیار کاربران گذاشته، می‌تونید کتاب مورد نظر خودتون که در دسته بندی‌های متنوع از جمله: داستان‌و‌رمان، کودک‌و‌نوجوان، روانشناسی و حتی بازی‌و‌سرگرمی را خیلی راحت و مقرون به صرفه خریداری کنید.



منبع: مجله کتاب طلا

اندیشمندان ایرانی چراغ امید را روشن نگه داشتند؛ نیمی از تاریخ جهان برای ماست


به گزارش خبرنگار مهر، جلسه رونمایی و معرفی کتاب «فیلسوفان امید» شامل مجموعه گفتگوهای سارا فرجی خبرنگار اندیشه با اساتید فلسفه، با حضور نجفقلی حبیبی، منوچهر صدوقی سها، نادیا مفتونی، مالک شجاعی، علیرضا منجمی و علی درستکار در خبرگزاری مهر برگزار شد.

نجفقلی حبیبی استاد فلسفه و مصحح آثار فلسفه اسلامی در ابتدای این نشست گفت: وجود نویسندگان جوان در حوزه اندیشه ما را به آینده امیدوار می‌کند و نوید آینده روشن در این کشور را می‌دهد. وی افزود: در گفتگویی که با خانم فرجی داشتم و در کتاب چاپ شد بیشتر قصدم این بود که بگویم جوانان باید با همه دشواری‌ها و سختی‌های زمانه روی پای خود بایستند و راهی برای حل مشکلات پیدا کنند.

وی افزود: عموم بزرگان ما مانند دکتر زرین کوب همگی بر سختی‌های بسیاری فائق آمدند. درباره خودم می‌توانم بگویم خداوند چراغی را در دلم روشن نگاه داشت تا به سختی‌ها فائق آیم. تصور می‌کنم دعای پدر و مادر در این زمینه بسیار تأثیرگذار است و به عقیده من جز توکل و عنایت الهی هیچ‌چیز نمی‌توانست به من در حل مشکلات کمک کند. زمانی که به سراغ کتابخانه‌های جهان می‌روید خواهید دید که بزرگترین بخش کتابخانه ها در اختیار آثار ایرانی است. ما اندیشمندان بزرگی مثل ابن سیناها که چراغ امید را روشن نگه داشتند داریم. فارابی با همه عظمتش سختی‌های بسیاری داشته و کم می‌بینید کسانی را که سختی نکشیده باشند و جزو مفاخر باشند. بنابراین تاریخ ما از این نظر درخشان است و مردم ایران، مردم بزرگی هستند.

این‌پژوهشگر فلسفه در پایان گفت: جوانان ما نباید امیدشان از ایران قطع شود. بیش از نیمی از تاریخ جهان متعلق به ایران است و مردمان ایران بزرگ و باهوش‌اند. ایران تمدن باشکوهی دارد بنابراین این فرهنگ ایران است که غنی بوده است. امروز اگر می‌خواهیم در دنیا بزرگ شویم باید دانشمندان مان را بزرگ و کوشش کنیم که دلسردی‌ها به وجود نیاید. امیدوارم در کتاب‌های مان امید را پرورش دهیم چون گاهاً نویسنده‌هایی داریم که با کتاب‌هایشان ناامیدی را تزریق می‌کنند که این خیانت بزرگی است.

سخنران دوم جلسه نادیا مفتونی استاد فلسفه دانشگاه تهران بود که گفت: فارابی در بحث مدینه فاضله‌ش از پنج طبقه سخن گفته است؛ طبقه اول، طبقه انبیا و حکماً، طبقه دوم، طبقه نویسندگان و شعرا که من آن را اهل هنر و رسانه نامیدم و قصدم این است که بگویم شأن رسانه و هنر در مدینه فاضله این است که برنامه ریزی حاکمیت الهی و حکمی را برای جمهور منتقل می‌کند و به طور خلاصه قصدم این است که بگویم رسانه و خبرنگار در مدینه فاضله فارابی جایگاه و شأن بسیار بالایی دارد. البته هنر و رسانه فاضله.

اندیشمندان ایرانی چراغ امید را روشن نگه داشتند؛ نیمی از تاریخ جهان برای ماست

مالک شجاعی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هم در این‌برنامه گفت: در مجموعه آثار سهروردی که از عجایب تاریخ ما هستند، رساله‌ای به نام کلمه التصوف وجود دارد که سهروردی در آنجا عبارتی دارد با این مضمون که در روز قیامت که خلایق محشور می‌شوند، از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر قتیل العبارات و کشته عبارات هستند. شاید یکی از راه‌های عبور از این بحران، دامن زدن به گفتگو باشد و از این منظر کتاب «فیلسوفان امید» نجات بشر از بحران قتیل العبارات است و نتیجه اینکه ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند گفتگوهای ثمربخشی هستیم که منتج به امید شود.

وی افزود: به نظر من کتاب عنوان بسیار هوشمندانه انتخاب شده و همانطور که در مقدمه هم اشاره شده مشخص است که «امید» از دغدغه‌های ایشان است. حاصل گفتگوهای ایشان ایجاد نوعی «امید اجتماعی» است که خلأ آن به شدت در جامعه امروز احساس می‌شود. ریچارد رورتی از فیلسوفان معاصر هم کتابی با نام «فلسفه و امید اجتماعی» دارد و غیر از ایشان افراد دیگری که در گفتمان فلسفی چپ قرار دارند نوعی نگاه معطوف به امید اجتماعی دارند و البته قبل از آنها (در گفتمان چپ) در سنت اسلامی و مسیحی هم بحث امید را در سنت اتوپیا اندیشی و سنت نگارش رساله‌های ناظر به مدینه فاضله می‌بینیم. چون اهل مدینه فاضله به دنبال امید هستند منتها فیلسوفانی که به دنبال امید هستند نمی‌خواهند به هر قیمتی امید را به دست بیاورند بلکه می‌خواهند از راه‌های عقلانی و معرفت بخش به «امید» برسند.

این نویسنده و پژوهشگر فلسفه ادامه داد: فقط هم رورتی نیست که به بحث امید پرداخته افراد دیگری چون فارابی، گابریل مارسل و آگوستین نیز به این موضوع پرداختند و درباره عشق و امید صحبت کردند. بنابراین به خانم فرجی، خانواده و خودمان باید بابت انتشار این کتاب تبریک بگویم.

شجاعی گفت: به نظر می‌رسد فضای فکری‌فرهنگی ایران در اینجا و اکنون بیش از هر وقت دیگری به آرای دیلتای نیاز دارد چون دیلتای برای اولین بار در فلسفه غرب این بحث را پیش کشیده که علوم انسانی برای انسان امروز چه معنایی دارد و چه جایگاه و کارکردی دارد؟ دیلتای در برابر هجمه علوم طبیعی از علوم انسانی دفاع می‌کند و می‌گوید: ما عالمان علوم انسانی، فقیران غنی هستیم. و این یعنی عالمان علوم انسانی دستشان پُر از مفاهیم است ولی کاربست این علم در جامعه غایب است.

وی در پایان گفت: اهمیت کتاب خانم فرجی هم در این است که فلسفه چه نقشی در سبک زندگی ایرانیان دارد و کجای جامعه قرار دارد. ۱۲ استادی که در کتاب «فیلسوفان امید» با آنها گفتگو شده هرکدام مثال نقض جدی برای هجمه نیهیلیسم و نسبی گرایی در جامعه معاصر هستند.



منیع: خبرگزاری مهر

روایت فرزند شهید محمود باقری از شهادت فرمانده گمنام موشکی ایران


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، سرلشکر شهید حاج محمود باقری از فرماندهان ارشد نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در گمنامی بسر می‌برد، همراه سایر فرماندهان نیروی هوافضا در کنار سرلشکر شهید امیرعلی حاجی‌زاده توسط دشمن صهیونیستی به شهادت رسید.

مهدی باقری فرزند ارشد شهید محمود باقری روایتی از صبح جمعه 23 خرداد ماه و حمله رژیم صیهونیستی به خاک کشورمان که منجر به شهادت پدرش شد،‌ داشته است،‌ این روایت که معصومه سپهری نویسنده مجموعه 3 جلدی «مرد ابدی» آن را در کانال خود در ایتا منتشر کرده به شرح ذیل است:

«تازه اذان گفته بود و مشغول نماز صبح بودم که ناگهان صدایی آمد. فکرکردم شاید رعد و برق بوده یا … غیر عادی بود.
صدای موبایلم که بلند شد غیرعادی‌ترش کرد.

ـ کجایی؟  … فکر کنم خونه باباتونو زدن!

 لباس پوشیده و نپوشیده زدم بیرون. تا برسم به عمه‌ام زنگ زدم. می‌دانستم پدرو مادرم دیشب رفته بودند خدمت مادربزرگم. خدا خدا می‌کردم شب همان جا مانده باشند.

ـ عمه! بابا کجاست؟

ـ بابات رفت! شب رفتن خونه!

_بابامو زدن! گفتم و بی‌اختیار قطع کردم. وقتی رسیدم راه را بسته بودند و کسی را راه نمی‌دادند. من هم شرایط عادی نداشتم. زدم روی سینه کسی که راهم را بسته بود… فضا تاریک بود و پر سر وصدا بود. کسی مرا شناخت و راه داد بروم … خانه‌های موشک خورده را دیدم که هنوز می‌سوخت. در خانه‌مان باز بود. خانه سالم بود. چراغ خانه روشن بود. سریع رفتم تو… همه جا را گشتم  و صدایشان زدم… بابا… مامان… کسی نبود. حیاط پشتی را هم دیدم. کسی در خانه نبود. سریع آمدم بیرون. یکی از محافظ‌ها من را دید و گفت آقامهدی اینجا چیکار می‌کنی؟ گفتم مادرم؟ گفت مادرت و خانم حاجی‌زاده وقتی اولین موشک را زدند اینها ناخودآگاه بیرون آمدند و ما سوار یک ماشین امن کردیم و فرستادیم رفتند. گفتم بابام؟ گفت بابات اصلا نیومده!

خیالم راحت شد.

نفسی کشیدم. سریع به موبایل کسی که همیشه همراه پدرم بود زنگ زدم. زود برداشت و گفت: حاجی جاش خوبه. قبلا حاج‎آقا به من گفته بود که اگر همچین شرایطی به وجود آمد از بچه‌ها شنیدی که من اینجا و آنجا هستم بدان من جایم خوب هست و دنبال من نگردید. من جایم اُکی هست. خیالم از حاج‎آقا و حاج‌خانم راحت شد.

جمع 3، 4 نفری محافظ‌ها همراهی کردند و آمدیم در خروجی شهرک. تقریبا 50 متر دور شده بودم که موشک خورد به خانه کناری ما. خانه سردار محرابی….

خانه ویران شد و موجش را حس کردیم. حس کردم دقیق می‌داند می‌خواهد کجا و کی را بزند! باید می‌رفتم جایی که مادر را پیدا کنم.  حدود ساعت 5/5 یا 6 صبح بود و اخبار داشت اعلام می‌کرد خبر حمله را. پمپ بنزین‌ها شلوغ شده بود. مردمی که دسترسی داشتند در حال فرار بودند. شرایط اولیه بحران بود و ترس به دل مردم افتاده بود. انگار همه هنگ بودند و نمی‌دانستند چه اتفاقی افتاده.

ساعت 6 شبکه خبر اعلام کرد سردار سلامی به شهادت رسیده است. من تازه رسیده بودم دنبال حاج‌خانم.  همراه مادرم، خانم سردار حاجی‌زاده هم مضطرب بیرون آمد. عمری با هم همسایگی کرده بودیم. زندگی کرده بودیم. از من سراغ سردار را گرفت:  مهدی چیزی نشده، حاجی حالش خوبه؟ من طبق اخباری که تا آن لحظه داشتم گفتم حال حاج‌آقا خوبه. حاج‌آقای ما هم حالش خوبه. با هم هستن. نگران نباشید. ولی پیگیر نباشید، خودشان هروقت صلاح بدانند خبر می‌دهند. با مادرم از ایشان جدا شدیم و سمت خانه مادربزرگ آمدیم. در راه از حال مادرم حیران بودم. مثل شیر، آرام و استوار بود. فهمید خانه مان را زده‌اند ولی هیچ واکنش بدی نداشت. هیچی! خیلی محکم و مقتدر بود. گویی قدرتش را به من هم می‌بخشید.

عمه‎ام تماس گرفت و گفت ننه حالش خیلی بده. تلویزیون روشن شده و تو هم نصف شب زنگ زدی به ما و اینجوری گفتی، الان باور نمی‌کنه و میگه مهدی بیاد تا من ببینمش. رفتیم خدمتشان. حالش بد بود. دستش رو بوسیدم و گفتم ننه حال بابام خوبه‌ها! شبکه تلویزیون را عوض کردیم. کمی باهاش شوخی کردم که حالش بهتر شود. بین دوستان و فامیل معروف بودم به شوخ طبعی.

گاهی که بابا خیلی خسته می‌آمد، می‌رفتم دست و پایش را می‌بوسیدم برایش چیزی تعریف می‌کردم می‌خندید. گاهی بچه‌ها می‌گفتند مهدی بیاد چیزی بگه حال حاج‌آقا خوب بشه. حالا صبح جمعه داشتم ماموریت ذاتی‌ام را انجام می‌دادم. حال ننه کمی بهتر شد و لبش به خنده باز شد. یک لحظه  زیرنویس اخبار را دیدم که سردار حاجی‌زاده طبق اخبار واصله به شدت مجروح شدند ولی در سلامت بسر می‌برند. یک لحظه ذهنم درگیر شد ولی چیزی نگفتم. سریع خداحافظی کردم آمدم بیرون… باز با محافظ پدرم تماس گرفتم. جواب نداد. باز هم تماس.. باز هم … دقایقی بعد خودش به من زنگ زد و گفت مهدی کجایی؟ بیا بیمارستان صنیع‌خانی توی تهرانسر.

چی شده مگه؟

بغضش ترکید و فقط گفت حاجی به آرزویش رسید.

نگاهم به ساعت افتاد. داشت 7 میشد. 7 صبح جمعه 23 خرداد 1404 !

اصلا نفهمیدم چی شد. خودم را جلوی خانه و قاسمم دیدم که نزدیکشان بودم. نمی‌توانستم تنها رانندگی کنم. ذهنم دستور داده بود بیا دنبال عمویت. مادرم هم همانجا بود و وقتی در را زدم او در را باز کرد. ـ مامان عمو کجاست؟

 مادرم گفت همین جا توی اتاق هست.

ـ صداشون می‌کنی مامان؟

مادر صدا کرد و عمویم آمد. هیچ کس نمی‌دانست چه شده. جز قلب مادرم که پرسید: بابات چیزیش شده؟ دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. برای اولین بار گریه کردم. من و مادرم… با هم گریه کردیم. تنها گریۀ مادرم برای بابا همانجا بود! خدایا؛ اینها عاشق هم بودند من شاهد بودم عاشق هم بودند اما حالا مادر اشکهایش را پاک کرده بود و می‌خواست من و عمو و بقیه را تسلا بدهم…  

از هم جدا شدیم و با عمو رفتیم صنیع‌خانی. در یک گوشه از محوطه یک ماشین یخچال‌دار پارک کرده بودند و چند نفر از محافظ‌های آشنا دور و بر بودند. مرا می‌شناختند. شرایط عادی نداشتم. به شدت گریه می‌کردم. به محافظ‌ها گفتم پس شما چی کار می‌کردید که حاجی رو زدند؟ حال آنها هم بد بود… یکی‌شان گفت به خدا موشک زدند، ترور نکردند. از دست ما کاری برنمی‌آمد. حاجی‌اینا داخل بودند…

گفتم می‎خواهم حاجی را ببینم. به اصرار می‌گفتم. اول گفتند نه نمی‌شود! اصلا!  کوتاه نیامدم… ـ باید حاجی را ببینم. باید پدرم را بببینم.

 پدرم را گاهی حاجی هم صدا می‌زدم… .

بالاخره از مسئول حفاظت تاییدش را گرفتند و در یخچال را باز کردند. پیکر حاجی در کاور بود. زیپ کاور را باز کردند. فکر می‌کردم قوی هستم برای این دیدار. من پسر محمود باقری هستم… مردی که 41 سال است دارد برای کشورش می‌جنگد… قوی هستم… اما برای اولین و شاید آخرین بار داشتم  چنین صحنه‌ای می‌دیدم.

پیکر کاملا سالم بود. از کاور معلوم بود… صورتش را باز کردند… خدایا! این بابای من است… بابای قدرتمند و مهربان من… دست زدم به صورتش به تنش… هنوز گرم بود…  حالم عوض شد. آخ بابا! فدایت شوم… من که دیروز این دست و پا و صورتت را بوسیدم … حالا چت شده بابا؟ فقط یک ترکش به  پیشانی‌اش خورده بود، نزدیک سجده‌گاهش. سمت راست پیشانی‌اش خونی بود. زیر چشم‌هایش هم کمی کبود شده بود… همین … حتی حس کردم پیراهنش را پاره کرده‌ان دبرای احیا و … بلکه زنده نگاهش دارند… شنیدم گفتند یک ربع‎، بیست دقیقه هست پیکر را بیرون کشیده‌اند…. صورتم شروع کرد به گزگز کردن و دست و پاهایم. همانجا افتادم. من پدرم را کی این طور دیده بودم؟ کی فکرش را کرده بودم؟

افتادم… مرا برداشتند و آوردند اورژانس. پرستار آمد بالای سرم. سرم زدند و گفتند باید بهت آرام‌بخش بزنیم و شاید یکی دو ساعت خوابت ببرد. گفتم: خانم من هوشیار هستم و می‌دانم کجا هستم و می‌دانم چه خاکی هم به سرم شده، بابام شهید شده و من همه چیز را می‌دانم. من باید الان هشیار باشم تا کسی زنگ زد، جواب بدهم. فقط من از علم پزشکی چیزی نمی‌دانم. صورت و دست و پاهای من دارد گزگز می‌کند، شاید دارم سکته می‌کنم. اگر می‌خواهید کاری بکنید، برای این کاری بکنید. گفت باشه و دیگر آرامبخش نزد. دو سه تا سرم بمن زدند و من یک ساعتی زیر سرم بودم. در همین زمان برادرم محمد هم آمد. او هم فشارش بالارفته بود و چند تخت آنطرف‌تر به او سرم وصل کرده بودند. تلفنم مدام زنگ می‌خورد و من یکی در میان جواب می‌دادم. به کمک سرم‌ها مقداری حالم بهتر شد و آرام‌تر شدم. باز گفتم می‌خواهم بروم حاج‌آقا را ببینم و خداحافظی کنم.

محافظش گفت مهدی به خدا الان صلاح نیست ببینی. خیلی از منافقین الان می‎خواهند حاجی را شناسایی بکنند… ما نمی‌دانیم شرایط چطوری هست. نگران بودند با ریزپرنده و کوادکوپتر بیایند حتی پیکر شهید را هم بزنند…

راست می‌گفت. دشمن هم خانه سرداران را زده بود، هم محل کار و جلسه‌شان را با سنگرشکن زده بود. اما من قانع نشدم. قلبم می‌ایستاد اگر نمی‌دیدمش و خداحافظی نمی‌کردم… به حفاظت گفتم می‌خواهم فقط یک بار دیگر حاجی را ببینم و بروم سمت خانه و کارهای خانه را جمع‌وجور کنم.

به مصیبتی اینها را راضی کردم و آمدم بالای سر حاج‌ آقا. حاج آقایی که گمنام بود جز برای خانواده و دوستان و اهل محل که چیزی از کارش نمی‌دانستند اما برای من؟ همۀ وجودم از او بود … همۀ وجودم… این بار کاور را کنار زدند… و من یک ربع، بیست دقیقه افتادم روی بدن حاج‎ آقا که دیگر سرد شده بود… دیدم که پهلویش هم زخمی وخونین است! آه پدر.. پدر … گریه کردم. حسابی گریه کردم. بی‌خیال هرچه در دنیا بود… همۀ بغضی را که  قرار بود تا آخر عمرم از فراقش تحمل کنم … یا نه! فقط بخشی…

 بخشی که درک می‌کردم دیگر این مرد، مردی که جز خوبی و تکریم و احترام به ما نکرد… پدری که از وقتی یادم می‌آمد هر شب برای من و برادرم دو رکعت  نماز می‌خواند تا خوشبخت و عاقبت به خیر شویم و بعد که ازدواج کردیم برای همسرانمان هم جدا جدا نماز می‌خواند… در اوج خستگی اما با محبت کامل و بی‌نظیر و پاکش، ما را اسیر محبت و معرفت خودش کرده بود…

دو ماه پیش، عموی بزرگترم از دنیا رفته بود و من برای اینکه پیراهن مشکی‌اش را دربیاورد، برایش یک پیراهن کرم رنگ خریده بودم. خیلی از آن خوشش آمد فکرش نمی‌کردم اینقدر بپسندد. حالا همان پیراهن تنش بود. گروه امداد احساس ‌کرده بودند می‌توانند احیا بکنند، لباس را پاره کرده بودند. یک دل سیر افتادم روی بدن حاج‎آقا و گریه کردم. حاج‎آقا برای همۀ خانواده ما پشتوانه بود، برای همه، عموهام و عمه‌هایم.  دایی‌هایم… بچه‌ها… همه… رفقایم … همۀ کسانی که حاج محمود محبوبشان بود….

وقتی از پدر جدا شدم دورو بر شلوغ‌تر شده بود. شرایط سخت و بحرانی و جنگی بود و حفاظت اطلاعات سخت مشغول… چند ماشین یخچال دیگر هم آنجا بود که معلوم نباشد ماشین اصلی کجاست و پیکر شهدا کجا؟ داشتم از صنیع‌خانی می‌آمدم بیرون که از دوست پدرم شنیدم پیکر سردار حاجی‌زاده را هم آوردند. ماشین حامل ایشان هم رفت کنار ماشینی که پدرم را در بر گرفته بود. آنها سال‌های سال با هم بودند. سال 1388 وقتی سردار حاجی‌زاده، به فرماندهی نیروی هوافضای سپاه منصوب شد، پدرم را به عنوان فرمانده موشکی منصوب کرد و تا لحظه شهادت پدرم در این جایگاه بود. هیچ کس ازمردم عادی پدرم را نمی‌شناخت. هیچ کس! همه سردار حاجی‌زاده را به عنوان فرمانده هوافضا می‌شناختند و کسی نمی‌دانست فرمانده موشکی کیست؟

 ذهنم را جمع کردم به میان خانواده برگردم و به عنوان پسر بزرگ خانواده کاری بکنم. اما صدایم درنمی‌آمد. نفسم عادی نبود ولی سعی می‌کردم حالم را عادی کنم. عمو مرا به خانه رساند. ما دیگر خانه‌ای نداشتیم… مادرم هم همسر عزیزش را از دست داده بود، هم خانه‌اش را و بدون پدر، خانۀ ما واقعا ویران بود… 

باید می‌رفتم کنار مادرم. خانه پر شده بود از نزدیکان… همه گریه می‌کردند … چشمم دنبال مادرم بود… الله اکبر! او ، آن زن آرام و بی‌ادعا، شیرزنی شده بود که به استقبال همه مهمان همسر شهیدش می‌رفت و همه را آرام می‌کرد. مرا که دید باز هم آراممم کرد: مهدی! باباتون عاشق شهادت بود. باباتون به آرزوش رسید. شهید که گریه نداره…  

او مادر بود اما پدر هم شده بود. 38 سال زندگی، این زن آرام و صبور را برای چنین ساعات سنگینی پرورده بود که می‌توانست همۀ ما را، عموها را، دایی‌ها، عمه‌ها، همسایه‌ها ، هرکسی که با گریه می‌آمد به تسلا دادن، آرام می‌کرد.

بعد از غروب، هیات محل، همان مسجد و هیاتی که پدرم سالیان سال از خادمانش بود و همه جور حمایتشان می‌کرد، همان هیاتی که در ایام محرم، مخصوصا روز عاشورا کارهای ظاهرا ساده و بی‌ارزشش را می‌کرد، همان هیاتی که ظهر روز عاشورا، چرخ بلندگوهایش را می‌کشید آمدند و روضه سیدالشهدا برگزار کردند. حالا دیگر می‌توانستیم غم و اشکمان را نثار سیدالشهدا علیه‌السلام کنیم که عزیزانمان، پدرم و سردار حاجی‌زاده و بسیاری از همسنگران دیگرشان، فدای همان راه شده بودند….
صلی الله علیک یا ابا عبدالله»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

خرید اقساطی کتاب و ارسال رایگان


خرید اقساطی یه راه‌حل هوشمندانه برای زمانی که می‌خواهیم یک کالای گران قیمت بخریم و یا کالایی که در اولویت خریدمان نیست ولی قصد خرید آن را داریم، می‌تواند یک راه حل عالی باشد. خرید اقساطی‌ کتاب، مخصوصا امروزه که افزایش قیمت‌ها بسیار زیاد است، می‌تواند به صرفه و عالی برای کاربران باشد، اللخصوص زمانی که خرید کتاب بصورت اقساطی بدون سود و کارمزد باشد.

کتاب طلا، علاوه بر اینکه اقدام به فروش اقساطی کتاب کرده، برای رفاه مشتریان ارسال رایگان نیز در اختیار گذاشته است. شما میتوانید با پرداخت کمترین هزینه و حتی بدون پرداخت هزینه ارسال، کتاب خود را در سریع‌ترین زمان ممکن دریافت کنید. با خرید از فروشگاه اینترنتی کتاب طلا نه میخواد نگران بودجه برای پرداخت هزینه کتاب باشید و نه نگران هزینه ارسال.

فواید خرید اقساطی کتاب:

مدیریت مالی بهتر: زمان خرید کتاب به‌جای پرداخت مبلغ زیاد در یک مرحله، می‌توانید هزینه رو به صورت ماهانه (۴ماهه) و با فشار مالی کمتر پرداخت کنید.

دسترسی سریع‌تر به کتاب: حتی اگر پول کافی نداشته باشید، ولی به کتابی که میخواهید نیاز داشته باشید، یا حتی دوست داشته باشید سریع تر کتاب مورد علاقه‌تان را بخرید، با شرایط خرید اقساطی کتاب می‌توانید زودتر به کتاب مورد نظرتان دسترسی پیدا کنید.

افزایش قدرت خرید افراد با درآمد متوسط یا محدود: امروزه بسیاری از افراد توان خرید کمتری دارند و اولویت خود را بر روی خرید‌های مایحتاج می‌گذارند. با خرید اقساطی می‌توانید هر کتابی را که می خواهید، با هر قیمتی به راحتی خریداری کنید.

ارتقاء اعتبار مالی: اگر پرداخت‌ها رو منظم انجام بدهید، سابقه خوبی برایتان ثبت می‌شود و اعتبار بیشتری دریافت میکنید و برای خرید‌های قسطی بعدی می‌توانید مبلغ بیشتری کتاب خریداری کنید.  

جلوگیری از تورم: اگر کتاب رو الان خریداری کنید و به‌مرور پرداخت کنید، ممکنه از افزایش قیمت در آینده جلوگیری کنید.

فواید ارسال رایگان کتاب:

خرید کتاب با احساس صرفه‌جویی واقعی: کاهش هزینه نهایی خرید می‌تواند بسیار لذت بخش برای مشتری باشد و این احساس را داشته باشد که در کنار خرید اقساطی کتاب می‌تواند در ارسال نیز صرفه‌جویی کند (توجه داشته باشید سبد خرید به یک مبلغ خاصی که سایت کتاب طلا مشخص کرده باید برسد، تا ارسال با پست پیشتاز بصورت رایگان محاسبه شود).

  کاهش ریسک خرید کتاب: وقتی هزینه ارسال از فاکتور خرید حذف می‌شود، شما با خیال راحت‌تری می‌توانید اقدام به خرید کتاب مورد نظر خود کنید.

 خرید کتاب با افزایش تجربه‌ای لذت‌بخش: ارسال رایگان باعث می‌شود فرآیند خرید، اونم خرید اقساطی کتاب، ساده‌تر و دلچسب‌تر شود. همچنین، ارسال رایگان کتاب یک جور حس احترام به مشتری است که می‌گوید ما هزینه‌ات را برات پوشش می‌دهیم.

  برگشت مشتری برای خرید مجدد کتاب: با حذف هزینه ارسال کتاب، مشتری ممکنه ترغیب بشه کتاب‌های جدیدی و یا محصولات دیگری مثل؛ بازی و سرگرمی و یا کتاب‌های کودک و نوجوان، برای فرزند خود خریداری کند. چون تعهد مالی کمتری دارد.

  اعتماد و وفاداری بیشتر به کتاب طلا: وقتی مشتری متوجه بشود که فروشگاه یا برند به فکر راحتی و رفاه مشتریان است، بیشتر اعتماد می‌کند و احتمالاً بارها از آن فروشگاه خرید می‌کند.

جمع‌بندی

ما می‌دانیم که ارسال رایگان برای مشتری‌ها یه امتیاز دوست‌داشتنیه، برای همین سایت کتاب طلا این امکان را در اختیار مشتریان عزیز گذاشته تا مشتریان هنگام خرید آنلاین کتاب علاوه بر خرید اقساطی کتاب بتوانند ارسال رایگان با پست پیشتاز نیز داشته باشند. همچنین، فروشگاه اینترنتی کتاب طلا امکان ارسال با پیک موتوری، در سریع‌ترین زمان ممکن و خرید حضوری از فروشگاه را در اختیار کاربران گذاشته است.



منبع: مجله کتاب طلا

«خداوندگار مگس‌ها» برای پنجمین‌بار به بازار آمد


به گزارش خبرنگار مهر، رمان «خداوندگار مگس‌ها» نوشته ویلیام گولدینگ با ترجمه جواد پیمان به‌تازگی توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ پنجم رسیده است. این‌ترجمه برای اولین‌بار سال ۱۳۹۵ عرضه شد و حالا نسخه‌های چاپ پنجم آن راهی بازار نشر شده‌اند.

سر ویلیام گولدینگ نویسنده این‌کتاب، نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس، شاعر و معلم بریتانیی بود که در سال‌های حرفه‌ای زندگی‌اش توانست دو جایزه نوبل و من‌بوکر را به دست آورد و ردپای تجارب آموزگاری وی در «خداوندگار مگس‌ها» به وضوح قابل مشاهده است. در زمانه خودش درباره وی چنین می‌گفتند: «گولدینگ ادیب و دانشمندی است با شک‌‎های فلسفی مخصوص به خود.» خداوندگار مگس‌ها با عنوان اصلی Lorf of The Flies اولین بار در سال ۱۹۵۴ منتشر شد و بازتاب بینش منحصربه‌فرد گولدینگ درباره ذات انسان است.

نویسنده کتاب پیش‌رو، مسئله پیچیده تمدن و عقل‌گرایی را در یک جزیره گرمسیری دورافتاده و با محوریت گروهی دانش‌آموز به چالش می‌کشد.

«خداوندگار مگس‌ها» داستان گروهی از کودکان است پس از سقوط هواپیما در جزیره‌ای متروک گرفتار می‌شوند. تلاش آن‌ها برای بقا، مفاهیمی همچون برخورد تمدن و غرایز اولیه انسانی را مطرح می‌کند. این‌رمان در ۱۲ فصل نوشته شده و تا به حال چندین‌بار منبع اقتباس آثار سینمایی بوده است.



منیع: خبرگزاری مهر

واکنش وزیر ارشاد به حضور مردمی در تشییع شهدای اقتدار ملی


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌  سید‌عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در واکنش به حضور پرشکوه ایرانیان در مراسم تشییع شهدای اقتدار ملی در تهران در صفحه خود در شبکه مجازی ایکس نوشت:‌

تشییع شهدای اقتدار⁩  ایران در تهران، شکوه دیگر از همبستگی ایرانیان بود. سلاح کارگشا و نقطه زن میدان و زبان قاطع و نافذ دیپلماسی، این‌گونه حضورهای مردمی است.

وزیر ارشاد ,

 ‏اولا قدردان همبستگی ملت ایران با هر عقیده و سلیقه باشیم و ثانیاً آن را با افول بحران فراموش نکنیم.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

   خرید‌قسطی‌کتاب؛ پلی به سوی دانش بدون دغدغه مالی


در دنیای امروز که قیمت کتاب‌ها رو به افزایش است، خرید‌اقساطی‌کتاب به عنوان یک راهکار هوشمندانه برای علاقه‌مندان مطالعه به کتاب، دانشجویان و پژوهشگران و دانش‌آموزان می باشد تا بدون فشار مالی، به منابع مورد نیازشان دسترسی پیدا کنند.

راهنمای خرید قسطی کتاب از سایت کتاب طلا

۱- ابتدا در سایت کتاب طلا طبق تصویر مرحله-۱ روی گزینه  “ورود | ثبت نام”  کلیک کنید. پس از ورود اطلاعات مربوطه یک حساب کاربری برای شما فعال می شود.

تصویر مرحله-1 راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا
تصویر مرحله-۱ راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا

۲- اگر ثبت نام شما موفقیت آمیز باشد، طبق تصویر مرحله-۲ گزینه ورود و ثبت نام را بصورت یک آدمک مشاهده می‌شود. بعد از انتخاب کتاب خود و اضافه کردن به سبد خرید، شکل سبد در بالای صفحه سمت چپ را انتخاب کرده تا لیست سفارش خود را مشاهده کنید. پس از بررسی، طبق تصویر مرحله-۲ گزینه ” ثبت‌سفارش “ را کلیک کنید. سپس مراحل خرید را ادامه دهید تا به انتخاب روش پرداخت برسید.

تصویر مرحله-2 راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا
تصویر مرحله-۲ راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا

۳- در بین گزینه‌های انتخاب روش پرداخت، درگاه ” خرید‌قسطی‌با‌ترب‌پی “ را طبق تصویر مرحله-۳ انتخاب نموده و سپس گزینه پرداخت را کلیک کنید.

تصویر مرحله-3 راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا
تصویر مرحله-۳ راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا

۴- شما وارد پنل خرید‌قسطی‌با‌ترب‌پی شده‌اید. در این مرحله شماره موبایل خود را طبق نمونه در قسمت مربوطه وارد نموده و سپس روی” گزینه دریافت کد فعال سازی” کلیک کنید.

تصویر مرحله-4 راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا
تصویر مرحله-۴ راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا

۵- پس از دریافت کد فعال سازی ، طبق شکل زیر آن را در قسمت مربوطه وارد نموده و سپس روی گزینه ” ورود به ترب‌پی” کلیک کنید.

تصویر مرحله-5 راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا
تصویر مرحله-۵ راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا

۶- در این مرحله برای اعتبار‌سنجی، تخصیص‌اعتبار و احراز‌هویت برای خرید‌اقساطی‌کتاب از سایت کتاب طلا،  کد ملی خود، که با شماره همراه وارد شده مطابقت دارد را در قسمت مربوطه وارد نموده و سپس روی گزینه ” ثبت اطلاعات “ کلیک کنید.

تصویر مرحله-6 راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا
تصویر مرحله-۶ راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا

۷- همانطور که طبق تصویر مرحله-۷ مشاهده می‌کنید، مبلغی به عنوان اعتبار به شما تعلق گرفته که بر اساس آن می‌توانید اقساط خود را مرحله به مرحله پرداخت نمایید. همین‌طور مبلغ قابل پرداخت به ۴ قسط مساوی تقسیم شده که شما باید قسط اول را پرداخت و سه قسط باقیمانده را در ماه‌های بعد طبق جدول ارائه شده به ترتیب پرداخت نمایید. پرداخت اقساط بعدی از طریق سامانه ترب‌پی به راحتی قابل انجام است. شما می‌توانید از طریق داشبورد شخصی خود، وضعیت اقساط را مشاهده و پرداخت‌های خود را مدیریت کنید.

تصویر مرحله-7 راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا
تصویر مرحله-۷ راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا

۸- پس از ورود به درگاه جهت خریدکتاب اطلاعات مربوط به کارت بانکی خود را وارد و روی گزینه ” دریافت رمز پویا “ کلیک کرده و پرداخت خود را نهایی کنید. در ضمن پس از پرداخت قسط اول و ثبت نهایی سفارش، کتاب انتخابی شما به آدرس ثبت شده در حساب کاربری ارسال می شود.

تصویر مرحله-8 راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا
تصویر مرحله-۸ راهنمای خریداقساطی‌کتاب از فروشگاه‌اینترنتی‌کتاب‌طلا

 



منبع: مجله کتاب طلا