یک اشتباه مرگبار در شعر کشف شد و چگونه از آن اجتناب کنیم

این شاعر، منتقد و مترجم ادامه می دهد؛ «اما اگر منظور این است که اثری، خلاف جریان حاکم بر فرهنگ – به لحاظ زیباشناختی- نوشته شود، باید گفت این هم معنایی از ادبیات متفاوت است. همچنین دانشجوی این رشته لازم است که حافظه نسبتاً قوی داشته باشد چون بخش عظیمی از مقولات ادبی را باید به خاطر بسپارد تا در مواقع لازم به آنها دسترسی داشته باشد. اگر یک دانشجوی ادبیات از خواندن یک بیت شعر حافظ یا خواندن داستانهای شاخص و معروف ادبیات جهان لذت نبرد به اشتباه وارد این رشته شده است چون دانشجوی زبان و ادبیات فارسی باید دروس بسیار متنوع و گستردهای را در وادی ادبیات فارسی بخواند و اگر کسی علاقهمند نباشد این رشته برایش ملال آور میشود.این رشته قلم درست و بیان خوب میخواهد تا بتوان منظور خود را به خوبی تفهیم کرد. در حالی که در آموزش رسمی به سبب زبان منطقی کودکان را باید مجبور کرد که به آن توجه کنند. من به این موضوع اعتقاد دارم و به همین دلیل فکر می کنم شعر من با هر میزان از ارزش ادبی، با شعر همه شاعران معاصر فرق می کند.»وی که هفتمین دهه از عمر خود را سپری می کند، با لحنی که آمیزه یی از خرسندی و خاطر جمعی است، درمی آید که «بخشی از جامعه ادبی ایران، ارزش های کار مرا دریافته اند» و در ادامه، طوری که انگار از اینجا به بعد حرف هایش را خارج از گفت وگو مطرح می کند، می گوید؛ «خوشبختانه با گذشت ۲۰ سال از متفاوت نویسی من، الان می توانم بگویم در این سال ها نسل من و پیش از من، به تدریج متوجه حقانیت کار من شده اند.

علی باباچاهی شاعر و منتقد شعر طرح اصطلاح شعر و داستان «متفاوت» در ایران را به سال های دهه ۷۰ نسبت می دهد و بر این باور است که «به موازات طرح گزاره های تئوریک فلاسفه پست مدرن غربی، موضوع غادبیات متفاوتف مطرح شد که از بخشی از آرای غژاکف دریدا -آنجا که از differance و difference به معانی تفاوت و تاخیر می گوید- متاثر بود.» او معتقد است خیلی از هنرمندان ایرانی به ویژه بخشی از شاعران معاصر، به شکل هیجانی با مساله تفاوت برخورد کردند؛ «آنها در پی این برخورد، خواستند آوانگارد بودن -که اصطلاحاً همان متفاوت بودن آنها بود- را تداعی کنند.»این شاعر در ادامه به خلط دو مبحث «ادبیات متفاوت» و «پست مدرنیسم» در جامعه ادبی ایران اشاره می کند و متذکر می شود از نظر او پست مدرنیسم در آغاز به شکل شکسته بسته در ایران مطرح شد و بعدها در بدنه ادبیات ایران نفوذ بیشتری کرد.

Da ta has be᠎en c᠎re​ated by G SA Con​tent G enerator D emov ersi᠎on .

کتاب «آونگ فوکو» با عنوان انگلیسی «Foucault’s Pendulum» اثر فیلسوف و نویسندهی برندهی جایزهی بینالمللی، اومبرتو اکو است که اولین بار سال ۱۹۸۸ منتشر و توسط رضا علیزاده به فارسی برگردانده شد. حواله کردن صفت «متفاوت»، نظر به دامنه معناشناختی وسیعی که این واژه در زبان فارسی دارد، آیا کنش نامگذارانه مناسبی برای نوعی از اثر ادبی می تواند باشد؟ اتفاق غریبی برای ما بود که من در در داستان آوردم. اما اگر آن را حقیقتی مستقل از متن، چیزی خارج از متن، چیزی که مستقل از متن وجود دارد بدانیم، از آنجا که در این دوگانه همیشه «چیز» مقدم بر «واژه» است، چه تاریخ باشد، چه ناخودآگاه فردی، آن چیز به عامل سرکوب متن و بازی های آزاد آن تبدیل می شود.»وی در پایان سوالی طرح می کند و پاسخ آن را به شیوه خود وا می نهد؛ «آیا حضور نشانه شناسی و مفهوم «تفاوت دریدایی» در متن های غشعری مدعی متفاوت بودن در کشورف ما به صورت تمهید ادبی دیده می شود؟

راز خلاقیت و بحران بعدی سوررئالیسم، دقیقاً در همین نکته است.»این شاعر و مترجم یادآور می شود «نوعاً از نشانه شناسی – همانطور که از هر چیز دیگری- می توان تمهید ادبی به دست داد» و در پاسخ به سوالی در مورد نسبت مفهوم تفاوت با آثار شعری خودش می گوید؛ «راستش تاکنون «تفاوت» برای من مساله اصلی نبوده؛ من به متن فکر می کنم و اگر به زمینه های آن هم فکر می کنم، این خود متن است که واسطه می شود. به هرحال، در مورد نقد ادبی آنقدر سخن گفتهاند كه امروزه يكی از شاخههای مطالعات ادبی، نقدشناسی و و بحث در مورد خود نقد است. آیا جای شگفتی ندارد وقتی گروهی از – به اصطلاح- منتقدان هموطن ما حتی، بی آنکه حاجتی دال بر ضرورت شفاف سازی در باب زمینه های بحث احساس کنند، خود و خواننده شان را در دام تقابلی جعلی بیندازند که در آن، آثار ادبی به دو دسته «متفاوت» و «غیرمتفاوت» تقسیم می شوند؟ چون هر دوره یا دورانی آوانگاردیسم خودش را دارد. از این منظر است که می توان شعرهایی که در کشور ما متفاوت نامیده شده اند را بررسی کرد که به کلی با آن دو معنای قبل فرق می کند.»انصاری فر ادامه می دهد؛ «مثلاً از منظر فرویدی کلاسیک، پشت هر متنی ناخودآگاه مولف نهفته است.

دیدگاهتان را بنویسید