سود خود را با این 5 توصیه‌ها در مورد شعر دو برابر کنید

اگر هنر و ادبیات آوانگارد در نهایت به هنر و ادبیات ملی تبدیل شود، آوانگاردیسم جاری در آن هنر و ادبیات، دیگر موجبیت و موضوعیت هنری خود را به تثبیت رسانده است. به عنوان مثال، بعضی از هنرمندان ایرانی در دهه اخیر، بی آنکه بخواهند و اراده یی از آنها دخیل بوده باشد، پست مدرن نامیده شدند.»مسوول صفحه شعر ماهنامه فرهنگی «آدینه» در اواسط دهه ۷۰، طوری که انگار جمله مد نظر را در ذهنش پدید آورده باشد، یادآور می شود؛ «پاره یی از آثار به شکل بسیار فاحشی با شعر مدرن مسلط فاصله گرفتند.»باباچاهی به مبحث «قدرت» و نسبت آن با «دانش» در اندیشه های میشل فوکو اشاره می کند و آن را با تلقی بودریار از این دو مقوله در تضاد برمی شمارد و سپس می گوید؛ «اگر مباحث قدرت و دانش را از نگاه این دو اندیشمند دنبال کنیم، لااقل متوجه می شویم ادبیات – به اصطلاح- آوانگارد ما همچنان در قید الزاماتی است که متکی بر اعمال قدرت است. علی باباچاهی شاعر و منتقد شعر طرح اصطلاح شعر و داستان «متفاوت» در ایران را به سال های دهه ۷۰ نسبت می دهد و بر این باور است که «به موازات طرح گزاره های تئوریک فلاسفه پست مدرن غربی، موضوع غادبیات متفاوتف مطرح شد که از بخشی از آرای غژاکف دریدا -آنجا که از differance و difference به معانی تفاوت و تاخیر می گوید- متاثر بود.» او معتقد است خیلی از هنرمندان ایرانی به ویژه بخشی از شاعران معاصر، به شکل هیجانی با مساله تفاوت برخورد کردند؛ «آنها در پی این برخورد، خواستند آوانگارد بودن -که اصطلاحاً همان متفاوت بودن آنها بود- را تداعی کنند.»این شاعر در ادامه به خلط دو مبحث «ادبیات متفاوت» و «پست مدرنیسم» در جامعه ادبی ایران اشاره می کند و متذکر می شود از نظر او پست مدرنیسم در آغاز به شکل شکسته بسته در ایران مطرح شد و بعدها در بدنه ادبیات ایران نفوذ بیشتری کرد.

در مجموع من آوانگاردیسم را مدافع متفاوت بودن می دانم.»باباچاهی بر این باور است که «پست مدرنیسم درک همه جانبه آوانگاردیسم علاوه بر دستاوردهای دیگری است» و اضافه می کند؛ «این ویژگی باعث می شود آن را شکل دیگری از آوانگاردیسم بدانم.»وی در بیان مثالی از یک هنرمند آوانگارد، اوژن یونسکو را به عنوان یک نمایشنامه نویس از جمله کسانی برمی شمارد که در مقوله آوانگاردیسم درنگ فراوان کرده است. مگر آنهایی که کماکان مشغول مشق واقعیت موجود هستند.»ارسطویی معتقد است؛ «یک نویسنده به طور طبیعی، جور دیگری نگاه می کند، جور دیگری عمل می کند و جور دیگری زندگی می کند. امروزه دامنه ادبیات فارسی بسیار گسترده است به گونهای که پیشبینی میشود بتوان ده گرایش برای آموزش ادبیات فارسی تدوین کرد؛ یعنی دانشجو طی دو سال دروس عمومی ادبیات را بخواند و در دو سال بعد یکی از گرایشهای علوم بلاغی، ادبیات داستانی و گرایشهای دیگری که میتوان در این رشته پیش بینی کرد، مطالعه کند. شعر معاصر ما با مردمحوری، اعمال قدرت و اعمال سلسله مراتب، مدعیات مبتنی بر آموزه های مدرن خود را زیر سوال می برد.»وی در بیان نمونه یی از اظهارنظرهای خود در باب متفاوت بودن در اثر ادبی، بحث را به مقدمه یی که برای «مجموعه اشعار» خود نوشته است، می کشاند؛ «در مقدمه این کتاب که نشر مروارید چاپ دوم آن را در نمایشگاه کتاب امسال عرضه کرد، در مورد متفاوت بودن شعرهایم نوشته ام که من طور دیگری فکر می کنم؛ پس طور دیگری می نویسم.

من به این موضوع اعتقاد دارم و به همین دلیل فکر می کنم شعر من با هر میزان از ارزش ادبی، با شعر همه شاعران معاصر فرق می کند.»وی که هفتمین دهه از عمر خود را سپری می کند، با لحنی که آمیزه یی از خرسندی و خاطر جمعی است، درمی آید که «بخشی از جامعه ادبی ایران، ارزش های کار مرا دریافته اند» و در ادامه، طوری که انگار از اینجا به بعد حرف هایش را خارج از گفت وگو مطرح می کند، می گوید؛ «خوشبختانه با گذشت ۲۰ سال از متفاوت نویسی من، الان می توانم بگویم در این سال ها نسل من و پیش از من، به تدریج متوجه حقانیت کار من شده اند. اگر یک دانشجوی ادبیات از خواندن یک بیت شعر حافظ یا خواندن داستانهای شاخص و معروف ادبیات جهان لذت نبرد به اشتباه وارد این رشته شده است چون دانشجوی زبان و ادبیات فارسی باید دروس بسیار متنوع و گستردهای را در وادی ادبیات فارسی بخواند و اگر کسی علاقهمند نباشد این رشته برایش ملال آور میشود.این رشته قلم درست و بیان خوب میخواهد تا بتوان منظور خود را به خوبی تفهیم کرد.

This  po​st h​as ​been cre ated  by GSA  Conte᠎nt  Generator Dem​over sion.

اگر چنان چه خوارزمی در مفاتیح العلوم پنداشته، “فن بدیع” را بتوان تحت عنوان “نقدالشعر” درآورد، ترجمان البلاغه ی محمد بن عمرالرادویانی را ( که تا کنون به غلط به فرخی منسوب بود) می توان نخستین کتاب نقدالشعر در ایران شمرد. بیشتر اشعار این کتاب بر پایه نیمایی بود و بعد از آن رفته رفته به سپید تبدیل شد. طوری که در مقطعی، نقطه عزیمت متفاوت نویسی و متفاوت نمایی شد.شاعر مجموعه های «نم نم بارانم» و مولف کتاب تئوریک «گزاره های منفرد» با بیان اینکه «در ادبیات جهان، آوانگاردیسم تداعی کننده نوعی متفاوت بودن در هنر و ادبیات است و نه پست مدرنیسم» یادآور می شود «آوانگاردیسم همان پست مدر نیسم نیست» و در این خصوص توضیح می دهد؛ «آوانگاردیسم در معنای جهانی خود از یک جهان سرزنده و پیشرو حمایت می کند؛ اما به گمانم تکثر و نسبت گرایی آن، برجسته تر است. این شاعر و نویسنده در این باره چند سطری هم توضیح می دهد؛ «اینکه تو ترجیح می دهی به جای ادامه دادن در خط زندگی روزمره، اثر هنری خلق کنی، یعنی صاحب جهان بینی متفاوتی هستی که گاهی ناچارت می کند به وسیله اثری که پدید می آوری با دیگری قسمت اش کنی. مانند شاعرانی که نیچه به کنایه می گفت آب در شراب شان قاطی می کنند.»وی نظریه «هنر برای هنر» را تنها در عصر خودش از حضوری نو برخوردار می داند و در توضیح این مدعا درمی آید که «رمانتیسیسم و در واقع رمانتیک ها هم آوانگاردیسم خاص خودشان را داشتند.

دیدگاهتان را بنویسید