یکی از زمینههای مهم شعر غنایی، بُعد اجتماعیِ آن است؛ برای مثال، مناجات سنایی، حبسیهٔ مسعود سعد سلمان و غزل حافظ و طنز عبید زاکانی و مرثیهٔ ملکالشعراء بهار، دارای پیام مهم اجتماعی هستند. مثلاً اگر تصاویری تهیهکردهاید یا برای تدریس از وسایل صوتی و فناوری آموزشی کمک گرفتهاید، در سالهای بعد هم میتوانید از آنها بهره ببرید. پاینده در بخش نخست این گفتوگو ضمن تعریف نویسنده و تشبیه آن به رادیویی با آنت بسیار قوی، ادبیات را عرصه بازنمایی مسائل پنهان جامعه دانست و از غفلت مدیران فرهنگی نسبت به این بعد ادز ادبیات سخن گفت، او همچنین اذعان کرد که برخی نویسندگان ما در فضایی انتزاعی زندگی میکنند، گویی که خودشان را نمیخواهند با جامعه درگیر کنند، انگار نمیخواهند بدانند مسائل اجتماعی چیست. از این فراهمآوری برای تدریس، در سالهای بعد هم میتوان بهرهگیری کرد. نکته بعدی این است که درس باید برای خود معلم مهم باشد و دانشآموز هم این مهم دانستن درس توسط معلم را حس کند. به این ترتیب، تدریس جذاب و کلاس فعال میشود و من میتوانم نشاط و علاقه را در نگاه دانشآموزان ببینم. به نظر میرسد دو نگاه عارفانه و عاشقانه به واژۀ شهادت بارزترین چهره این واژه در شعر کهن است و آن وجه شهادت که بهواسطۀ رزم خونین حاصل میشود، مختصّ شعر معاصر است و جای آن در شعر کهن خالیست. Da ta has been cre ated by GSA Conte nt G ener ator D emoversion !
در این حالت، معلم باید یک بیت را با برجسته کردن و رعایت وزن شعر بخواند و سپس بهکل دانشآموزان بگوید که آن را با هم بخوانند. گاهی دانشآموز نمیتواند یک بیت را از نظر وزن درست بخواند؛ اتفاقی که دیروز در کلاس من افتاد. در تکمله فرمایش آقای دکتر داودی که آیاتی از قرآن را قرائت فرمودند، از این بیت خاقانی شروانی وام میگیرم که «مرا به منزل الا الذین فرود آور/ فروگشای ز من طمطراقِ والشعرا». طرفداران نظریه ولایت فقیه نیز برای اثبات آن به این حدیث استناد میکنند. «یکی از روز سرد و روشن ماه آوریل بود و عقربههای ساعت، برای ساعت یک نواخته میشدند… اگر دانشآموزان معلم را قبل از درس نپذیرند، هرگز او را نخواهند پذیرفت؛ یعنی پیش از درس، معلم باید به درون دانشآموز نقب بزند و راه پیدا کند. بهعلاوه، همه دانشآموزان از حالت سکون و مخاطب محض بودن خارج میشوند و گاه با خواندن، به ریتم خاصی دست مییابند و کلاس نشاط و شادابی پیدا میکند. Data was gen erated with GSA Content Generator DEMO .
به عقیده من، درک مطلب مترادف با خود ادبیات است و تدریس آن بسیار اهمیت دارد. آن درس هنر سهراب سپهری که در آن گفته میشود: «روان بود، خشکی نداشت، معلم دور نبود، صورتک به رو نداشت» وقتی با لحن زیبا و مناسب بیان گردد، بچهها را تحتتأثیر قرار میدهد. بنابراین، اداره کلاس بر عهده خود دانشآموزان است و من فقط در مواردی که دانشآموز قدرت انتقال خوبی ندارد و یا نیازی هست، آنها را راهنمایی میکنم. نکته دیگر، طرز بیان معلم در انتقال درک مطلب است. مهمترین مسئله این است که ارزش ادبی منابعی که او تهیهکرده چقدر است و توانایی معلم در بیان این مطالب در شروع و پایان کلاس چقدر میتواند باشد. بنابراین، معلم باید مجهز به بیان و توانا در تدریس درک مطلب باشد ؛ یعنی قدرت و شیوه آموزش درک مطلب را داشته باشد. همانطور که فرمودند، ادبیات آموزشی محتوای درسی است که ارائه میشود و ادبیات هنری روش و شیوه عرضه درس است که میتواند آموزش را لذتبخش و شیرین و جذاب کند.
بیشتر برنامههای ادبیات انگلیسی و آمریکایی، دورههایی را در مورد جنبههای ویژه ادبیات زنان ارائه میدهند و نویسندگی زنان عموماً به خودی خود یک حوزه تخصصی در نظر گرفته میشود. یک انگلیسی اوضاع هند را در اشغال کشورش،منصفانه روایت کرده و لایه ای دیگر از انقلاب هند را به تصویر کشیده است. ما میتوانیم بخشی از این ماجراها را، لابهلای کلمات یک رمان عاشقانه جست و جو کنیم. حال او بر آن شده تا دلیل این طرد شدن را از جانب دوستانش متوجه شود، پس باید سفرهای زیادی داشته باشد و دنبال ناشناختههایی از خود و چهار دوستش بگردد… لذت ادبیات در همین است که جنبههای زیبای آن را به بچهها منتقل کنیم. دکتر محمدرضا سنگری: همانطور که آقای نعمانی گفتند، معلم باید قبل از شروع درس فراهمآوری کند و به درس ایمان داشته باشد. این ایمان داشتن به کار تدریس سرلوحه کار ماست. این با هم خواندن از تکخوانی معلم و دانشآموز برتر است؛ چون اگر دانشآموز خجالتی باشد، این حالتش در جمع خوانی رفع میشود.