ترس؟ نه اگر استفاده می‌کنید ادبیات درست روش!

بدین ترتیب میتوان به اهمیت نقد ادبی در گسترش ادبیات و متعلقات آن پی برد زیرا با نقد ادبی اولاً همواره ادبیات و علوم ادبی متحول و زنده میماند، منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده میکند که کارآمد است و خودبه خود برخی از ابزارهای علمی و فنی فرسوده از دور خارج میشوند و ثانیاً با بررسی آثار والا معاییر و ابزارهای جدیدی را کشف میکند و به ادبیات کشور خود ارزانی میدارد. اوج غزل های تلفیقی عارفانه و عاشقانه در اشعار حافظ متبلور است.از شعرای برجسته این دوره که بسیاری از آنها الهام بخش حافظ شدند، خواجوی کرمانی، عماد فقیه کرمانی، سلمان ساوجی، ناصر بخارایی را می توان نام برد اما حافظ از بزرگان ادب فارسی که قبل از خود می زیستند نیز بهره برده و تاثیر مستقیم آنها در اشعارش مشهود است. وی تاکید کرد: «رویش ۴۴ رمان در باغ رمان ایرانی» برای نوشته شدن ۴۴ رمان توسط رمان اولیها، برنامهریزی شده است؛ بر این اساس رماننویسانی که آماده نوشتن اولین رمان خود هستند شناسایی شدهاند تا در دوره ۷ ماهه زیر نظر اساتید شرکت کنند و با انتخاب مضامین پیشنهاد شده و مرتبط با انقلاب اسلامی ۴۴ رمان به نگارش در آورند و آثار توسط انتشارات سوره مهر منتشر شود.

در پاسخ به این سؤال، نخست باید دریابیم که تنگنایی در قالبهای کهن بوده یا نه; و اگر بوده، شعر نو چه گریزگاهی پیشنهاد کرده است. پس می توان گفت پیدایش شعر نو، ناشی از یک سبک و سنگین کردن مجدّد عناصر شعر و ایجاد توازنی نوین برای آنها بوده است; چنان که مثلاً در تغییر توازن قوا در یک حاکمیت، رئیس جمهور جایش را به نخست وزیر بدهد یا برعکس. رمان در ایران نیز اندکی پس از پیدایش رمان در ترکیه و جهان عرب و تقریباً همزمان با پنجاب، تحت تأثیر همین شرایط ظهور کرد. و فضای ادبی را با تصریحِ پوچی خلاقیت خود، مهیای نوآوریهای بعدی کرد. به هرحال، سابقه هزار ساله شعر کهن ما نشان می دهد که نظام وزن و قافیه در آن قالبها را نمی توان مانعی جدّی برای شعر سرودن قلمداد کرد. حتی کار شاعر از این هم سخت تر است چون باید در عین حفظ شکل منظم، مراقب باقی عناصر شعر هم باشد که در بهترین شکل خود ظاهر شده باشند.با این همه، البته نمی توان گفت شعری که در قالبهای کهن سروده می شود، حتماً ناقص از کار درمی آید و اگر هم چنین ادعایی بکنیم، وجود این همه شعرهای کهن زیبا، هنرمندانه و پرمحتوا را در گنجینه ادبیات خویش، چگونه توجیه می توانیم کرد؟

این قافیه ها، ذهن شاعر را خط دهی می کنند و آزادی تخیّل او را محدود. رعایت قالبهای کهن، یعنی گردن نهادن به آن دو اصل تساوی وزن و نظم قافیه ها، و این گردن نهادن، هم چنان که شعر را موسیقی ای دلپذیرمی بخشد، محدود کننده نیز هست. حالت مطلوب، آن است که این دو توقفگاه، بر هم منطبق شوند یعنی پایان مصراع، پایان جمله نیز باشد. مثال بارز برای شکسته شدن مصراعها و جمله ها، این بیت سعدی است: دو چیز طیره عقل است; دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی. در غیر آن صورت اگر جمله در میان مصراع تمام شود، ما ناگزیر به یک توقّف زبانی هستیم که به موسیقی لطمه می زند و اگر مصراع تمام شود ولی جمله ناقص باشد، ما ناچاریم برای حفظ موسیقی، درنگی بکنیم کهبه دریافت معنی آسیب می رساند. ایتالو کالوینو در کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری … داستانی اثرگذار و عجیب درباره لذت خواندن و مطالعه روایت کرده است. اگر واقع بین باشیم، باید بپذیریم که بسیاری از این محدودیتها، در دست شاعران توانا به ابزار بیان هنری تبدیل شده اند. This data was done ​by GSA Con tent Gen᠎erator DEMO​.

اساسیترین عناصر داستان بوف کور در این اثر دیده میشود، با این تفاوت که شاملو برای قبولاندن رویاهای قهرمان داستان، بر خلاف هدایت، کمتر از مسائل زمینی جدا شدهاست. فردوسی به دو دلیل تصمیم می گیرد که کتاب خود را به نام محمود کند: یکی آن که با استفاده از نام محمود و امکانی که او برای نسخه برداری از روی کتاب در اختیار می گذاشت کتاب او از گزند حوادث حفظ شود و دیگر آنکه او هم به مانند بسیاری از شاعران دیگر از ثمره عمر خود بهره مند شود. هر چند در شعر همه شاعران، می توان عناصری را یافت که سبب تمایز کلام از سخن عادی می شود، شیوه استفاده همه از این عناصر یکسان نیست. لذا این طبع درگیری در همه نیست. سال ۱۳۹۵ دوستداران میراث فرهنگی، نسبت به وضعیت خانه منسوب به عارف قزوینی که به بیغولهای شبیه شده بود، هشدار دادند، اما متولیانی مانند میراث فرهنگی و شهرداری قزوین در تمام این سالها از آن غفلت کردند. فردوسی بین سی و پنج تا چهل سال بیشتر نداشت که دقیقی شاعر حماسه پرداز و هم ولایتی او که نظم روایات ملی ایران را چند سال پیش آغاز کرده بود در سن جوانی به دست غلامش کشته شد و فردوسی بر آن شد تا کار نیمه تمام او را دنبال کند.

دیدگاهتان را بنویسید