ضمن اینکه جدای از آنها، شما به خیلی دیگر از شاعران دهه ۴۰ هم -بر اساس تعریفی که در همان مقطع وجود داشت- می توانید بگویید «شاعر شعر دیگر»؛ همه آنهایی که آثارشان به نوعی با ادبیات رسمی یا ادبیات بدنه متفاوت بود. نظریه پرداز «شعر متفاوط» پیرامون افق های خوانش این شعر می گوید؛ «در بازی زبانی «شعر متفاوط» همان طور که بارها نوشته و تاکید کرده ام، چشم انداز خوانش ما «زبان» است. ادبیات متفاوت در واقع زاییده این پیچیدگی است و بناست که به نیازهای انسانی که با این پیچیدگی زندگی می کند، پاسخ دهد.»این شاعر و منتقد با بیان اینکه «بنابراین می توان گفت ادبیات متفاوت در برابر ادبیات سهل انگارانه قرار می گیرد» در بیان ویژگی های ادبیات سهل انگارانه به محافظه کاری این نوع از ادبیات اشاره می کند و می گوید؛ «ادبیات سهل انگارانه تلاش دارد با نشخوار تجربه های گذشته و پیمودن راه های امن پیموده شده، بار خویش را به مقصد برساند.»وی ادبیات متفاوت را وامدار نظریه «دیفرانس» اندیشمند فرانسوی «ژاک دریدا» برمی شمارد و در توضیح آن می گوید؛ «این نظریه به وضعیتی از نوشتار اشاره دارد که در عین ایجاد تفاوت با نوشته های دیگر دریافت سر راست خواننده از متن را به تعویق می اندازد و به این ترتیب باب مکالمه را با خواننده باز می کند.»بهنام در بیان اهمیت نقش و جایگاه خواننده در ادبیاتی که «متفاوت» خوانده می شود، رویکرد ادبی خود – در مقام مولف – را مورد اشاره قرار می دهد؛ «من در رویکردم به ادبیات به همان اندازه که به اجرای دریافت های ذهنی خودم اهمیت می دهم، برای مخاطبم نیز این امکان را به وجود می آورم تا با مشارکت در متن هایی ناتمام یا نیمه تمام، او نیز متن خودش را بیافریند.»وی موفقیت ادبیات موسوم به «متفاوت» را در گرو مشارکت خواننده در متن می داند و می گوید؛ «بدیهی است میزان علاقه مندی خواننده به شرکت در بازی ادبیات متفاوت در موفقیت این نوع ادبیات نقش بسیار مهمی دارد. Th is post was g enerat ed by GSA Content Ge nera to r DEMO.
نه آنها را می پذیرد و نه رد می کند.» وی به بیان وجهی ایجابی از شعر «متفاوط» می پردازد و می گوید؛ «فرآیند خلاقیت و نوآوری ایجاب می کند که در هر شعر «متفاوط» شاهد شکل گرفتن ارتباطات قبلاً تعریف نشده و خارج از انتظارهای قبلی باشیم.»به باور آزرم «شعر متفاوط، بازی در متنی است که مدام قراردادهای خودش را تغییر می دهد، نقض می کند و به هدفی در خود تبدیل می شود که متکثر است و لذتی تعریف شده ندارد.» نظریه پرداز شعر متفاوط به حرف هایش درباره شعر مد نظر خود این طور پایان می دهد؛ «غشعر متفاوطف همه چیز را تعریف و نام گذاری می کند. باید توانایی پس زدن همه تعریف های محدودکننده یی را که همواره در تقابل با دیگر مفاهیم نگه اش می داشتند، داشته باشد.»آزرم التقاط، وام گرفتن از دیگر ژانرهای زبانی و دیگر نظام های ارجاعی، نفوذ، اختلاط و امتزاج با هر زمینه غیرشعری که در گذشته شعر نبوده و بخشی از سابقه زبانی شعر تلقی نمی شده، گسترش بی وقفه ژانر شعر و سیال کردن مرزهای آن را تعریف هایی می خواند که در شعر «متفاوط» نفی کننده «امر نو» محسوب نمی شوند.
در حالی که تنها خودش را نامیده و تعریف کرده و به این خودشناسی و خودشناسایی درحالی ادامه می دهد که مرز بین «خود» و «دیگری» تعین ناپذیر می ماند؛ نه شکل می گیرد و نه محو می شود. گو این که نفسِ این کار بر گستره آگاهی های طلاب و توان علمی آنان می افزاید، اما با اصرار بر این امر در مباحثه ها گاه جدال های بیهوده ای شکل میگیرد که نه تنها به هیچ دستاورد علمی نمی انجامد، بلکه کارکرد آن فقط به قدرت نمایی طرفین مباحثه و ابراز توانمندی های علمی آنان در مناظره خلاصه می شود، و این کاری است که وقت گرانبهای طالب علم را تلف میکند و با بیرون بردن وی از فضای معنوی علم آموزی و مباحثه، او را بی هدف، در گردونهای ژرف رها میسازد. در واقع گستردگی دامنه این اصطلاح به جایی می رسد که بی دامنه و بی معنا می شود.»وی به ریشه های اصطلاح «ادبیات متفاوت» اشاره و عنوان می کند «شعر دیگر» در دهه ۴۰، یکی از بارزترین ریشه های این اصطلاح است. به عنوان یک شاعر هرگاه چنین اتفاقی بیفتد، احساس می کنم حلقه نشانه شناختی متن من، تکمیل شده است.»علیرضا بهنام در پاسخ به این سوال که عبارت «ادبیات متفاوت» آیا صرفاً مربوط به تاریخ معاصر ادبیات و دوران حاضر است، توضیح می دهد؛ «تفاوت به آن مفهومی که من از آن حرف می زنم، بله متعلق به دوران حاضر است. Data has been generated with GSA Content Generator DEMO.
زندگینامه یا بیوگرافی سبکی در ادبیات و دیگر رسانهها از جمله فیلمهای مستند است که به شرح و توصیف رخدادها و روند زندگی یک یا چند نفر مربوط به او مربوط میشود. «آگاهی» و نیز هرچه و آنچه در آگاهی ظاهر می شود، «زبان» است. جدایی و تفکیک «آگاهی» از «زبان» یا تقدم قائل شدن برای «آگاهی» نسبت به زبان، نه پذیرفتنی است و نه امکان پذیر. علتش هم این است که تنها در زمانه یی که در آن زندگی می کنیم، پیچیدگی وجه غالب زندگی بشر در همه جای دنیا شده است.»بهنام ادامه می دهد «در – مثلاً – یک قرن پیش صورت مساله زندگی انسان ها خیلی ساده تر از امروز قابل طرح بود و مشکلات شان به مراتب ساده تر از حالا رفع می شد. از آن سری کتاب ها که ناشرش انتشارات خیام بود، تا جایی که در خاطرم هست، اولی عباس حبیبی بود، دومی رویا تفتی و سومی شمس آقاجانی. تریسترام شندی یکی از نخستین کتاب های پرفروش دنیا، نوشته لارنس استرن است. مولف این کتاب، نویسنده جوان شیرازی است که نوجوانان و جوانان مخاطبان اصلی کتابش هستند و برای نوشتن آن، از افسانهها و داستانهای شاهنامه بهره برده است.