آنچه همه درباره ادبیات می گویند اشتباه است و چرا

مسائل دینی که در انقلاب وجود داشته وارد دنیای داستان و ادبیات می شود. حسب­ حال نویسی سابقه چندانی در ایران ندارد و نسبت به سایر انواع ادبی دیرتر جا افتاده است و می توان آن­را مرهون ادبیات اعترافی دانست و علت تاخیر وقوع این امر در ایران اعتقاد نداشتن به اعتراف در اسلام است از نمونه ­های حسب ­حال نویسی در ادب فارسی می­توان به کتاب «یادداشت های قاسم غنی»، «زندگانی من» اثر ابوالقاسم لاهوتی، «تألمات» دکتر محمد مصدق، «زندگانی من» احمد کسروی ، «روزها » نوشته اسلامی ندوشن اشاره کرد. پدر بزرگ ایشان امام سجاد (ع)، پدر بزرگوارشان امام محمد باقر (ع) و مادرشان معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. در خصوص روش فقهی نیز معظم له سبک ویژهای را دنبال میکند که درس و بحث فقه ایشان را از دیگران متمایز میسازد. آیت الله حکیم (قدس سره) نمونه درخشانی از رعایت خلق و خوی تربیتی در ارتباط با شاگردان و طلاب خود بود، و همان گونه که آیت الله خوئی (قدس سره) همین رفتار را با شاگردان خود داشت، من همین اخلاق را در شخصیت آیت الله سیستانی (دام ظله) نیز متبلور یافته ام که ایشان در پایان وقت درس همواره شاگردان را به پرسشگری و انتقاد تشویق میکرد و میفرمود : «باید بپرسید ،حتی اگر در باره شماره صفحه بحث خاصی باشد یا نام کتابی ، تا به گفت وگو با استاد و ارتباط علمی با وی خو بگیرید».

درس و بحث حضرت آیت الله با سبک تدریس بسیاری از استادان حوزه و صاحبان کرسی درس خارج متفاوت است. 4ـ نگرش اجتماعی به متون : فقهایی هستند که تنها به حروف و الفاظ بسنده میکنند ،بدین معنا که بدون هیچ تلاشی برای گسترده کردن دلالتهای متن، خود را در مرزهای الفاظ نص نگه میدارند، اما در برابر این دسته، فقیهانی نیز با در نظر گرفتن فضا و شرایط پیرامونیِ متن، به شناخت دیگر اوضاع تأثیرگذار در دلالت نصوص میپردازند، به عنوان مثال، در رویارویی با این روایت که رسولخدا (صلی الله علیه وآله) در روز خیبر، خوردن گوشت الاغ را تحریم کرد، اگر به فهم تحت اللفظی بسنده کنیم باید قائل به حرمت یا کراهت خوردن گوشت الاغ شویم، اما اگر از نگرشی اجتماعی پیروی کنیم، خواهیم دید که متن یادشده به شرایط دشوار نبرد با یهود خیبر نظر دارد، زیراهر جنگی نیازمند ابزاری برای حمل اسلحه و جنگ افزار است، و در آن دوران هم برای این کار وسیله ای جز چهار پایان و از جمله الاغ نبوده است .

4ـ پارسایی : در میان بسیاری از علما و بزرگان به شکلی نمایان مرسوم است که میکوشند تا خود را از مواضع جنجالی و فتنه انگیز دور نگه دارند. فقط موسیقی کلمات بوده که انسان را به وجد میآورده است. رویکرد صاحب کفایه مبنی بر اعتباری و لحاظی بودن تفاوت را برگزیدهاند، اما بنیاد این گزاره را بریک انگاره نوین فلسفی که عبارت از تکثر ادراکی در فعالیت و خلاقیت ذهن آدمی است گذاشتهاند که میگوید اندیشه انسان در آنِ واحد میتواند یک مطلب را به دو شکل تصور کند: یک بار به صورت «استقلالی» و «به وضوح» که از آن تعبیر به «اسم» میشود و یک بار به شکل «آلی» و «در خفا» که آن را «حرف» مینامند. فرمالیستها (صورتگرایان) دو فرآیند زبانی را از هم باز میشناختند و بر این دو فرآیند نامهای «خودکاری» ((automatisation و برجستهسازی (forgraunding) نهاده بودند. شاید کسانی باشند که این رویکرد پرهیز کارانه را نوعی موضعگیری منفی قلمداد کرده و آن را گریز از رو به رو شدن با واقعیتها و فرار از اظهارنظر آشکاری بشمارند که شرع مقدس بدان حکم فرموده است، ولی با اندکی درنگ نمایان میشود که برای پاسداشت منافع عمومی، گاه همین سکوت و دم فرو بستن، موضعی مثبت و بایسته است، و ورود به صحنه واقعیت و موضعگیری شرعی به شرایط مساعد و زمینههایی سازگار با آن اوضاع نیاز دارد، مثلاً اگر در صحنه جوامع اسلامی یا حوزههای علمیه جوسازیها و شبهه افکنیهایی پدید آید که به مفاهیم بنیادین آیین اسلام آسیب وارد آورد، پیش از هر کسی، علما هستند که باید برای تبیین واقعیتها و برطرفسازی شبهه ها وارد عمل شوند ،زیرا به تعبیر حدیث شریف، «هر گاه بدعتی رخ نماید عالم است که باید دانش خود را نمایان سازد و اگر از این کار پرهیز کند نور ایمان از او گرفته خواهد شد».اما اگر فرایند فتنه روندی کاملاً شخصی داشته باشد و فضایی آکنده از افزون خواهی و تعصّب های نژادی و فردی نسبت به یک مرجع خاص یا یک گرایش مشخص پدید آید یا آتش جنگ تبلیغاتیِ دو سویهای با منشأ کینه و حسادت شعله ور شود، علمای حوزه و از جمله آیت الله سیستانی (دام ظله) همواره خود را پایبند به سکوت و آرامش و پرهیز از این غوغا سالاری ها میدانند.

 Da ta h᠎as ᠎been gen erated by GSA Cont ent Ge ne᠎rato r DE​MO!

درسهای آیت الله سیستانی (دام ظله) اما بهراستی از جدال هایی این گونه دور است. رژیم بعثی از نخستین سالهای حاکمیت خود بر عراق، به هر بهانه ای میکوشید تا حوزه علمیه نجف اشرف را به نابودی بکشاند، در همین راستا، به عملیات اخراج گسترده علما و فضلا و طلاب غیر عراقی از عراق پرداخت و در این ماجرا، حضرت استاد (دام ظله) رنج بسیاری را به جان خرید و خود ایشان نیز بارها تا آستانه اخراج پیش رفت، ودر چند مرحله، بسیاری از شاگردان و طلاب حوزه درسی وی از عراق بیرون رانده شدند. هر گاه یکی از طلاب نیز پرسشی را مطرح میکند با رویی گشاده و روحیه ای سرشار از روشنگری و راهنمایی با وی سخن میگوید و اگر طلبه ای بخواهد بحث را از گفت وگوی هدفمند به منازعات بی محتوا بکشاند، حضرت استاد می کوشد تا نخست پاسخ را به گونه ای عالمانه بازگو کند و در صورت پافشاری طلبه، ایشان سکوت و خاموشی را بر ادامه سخن ترجیح میدهد. به دلیل تنوع بسیار و گستردگی زمان و مکان آن، دشوار است که آن را با عبارات کلی و بدون سادهسازیهای مهم محدود کنیم، و بهتر است بر اساس کشور، زبان و ژانر به مطالعه آن بپردازیم.

دیدگاهتان را بنویسید